سالمرگ ابابکر بن ابی قحافه

 

ابوبکر، در سال سوم عام الفیل (یعنی ۵۰ سال پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله) در مکه معظمه دیده به جهان گشود. پدرش ابی قحافه عثمان بن عمرو تیمی و مادرش اُم الخیر سلمی بنت عمر بن عامر تیمی بود. نام وی عبدالله و مکنی به ابوبکر بود.(۱)

ابوبکر از نخستین گروندگان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، که پس از حضرت امام علی علیه السلام و خدیجه کبری سلام الله علیها و همزمان با زید بن حارثه و بلال، مسلمان شد و در زمره اصحاب سابقین رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفت. بنا به گفته ابن خلدون، وی مردی مهربان و نرم خوی بود و مردان قریش با او الفت داشتند و گروهی از اهالی مکه به توسط او مسلمان شدند.(۲)

وی به هنگام هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله از مکه معظه، همراه آن حضرت بود و در پنهان گاه غار ثور، بسیار اضطراب داشت و اظهار نگرانی می کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله وی را دلداری می داد.

اما هنگامی که به روستای “قبا” در دو میلی مدینه رسیدند، پیامبر صلی الله علیه و آله در آن جا توقف نمود، تا پسر عمویش علی بن ابی طالب علیه السلام پس از رد امانات او و انجام سفارهایش به همراه باقیمانده خانواده آن حضرت، به او به پیوندد. ولی ابوبکر، تأمل چندانی نکرده و از پیامبر صلی الله علیه و آله جدا شد و به سَنَح، در حوالی مدینه رفت.(۳)

وی، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی عده ای از مهاجران و انصار در سقیفه بنی ساعده به خلافت اسلامی برگزیده شد و با تلاش های عمر بن خطاب و تعدادی از هواداران وی، به اجبار و اکراه و یا به رضایت از سایر مردم بیعت گرفتند و حق قانونی و شرعی امیرمؤمنان علیه السلام را غصب کردند.

ابوبکر به مدت دو سال و سه ماه و پنج روز خلافت نمود. وی بنا به نقل دخترش عایشه، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، در روز هفتم جمادی الثانی به خاطر غسل کردن در هوای سرد، تب کرد و بیمار شد و به مدت پانزده روز در بستر بیماری افتاد و در این مدت، نمی توانست در نماز جماعت حضور یابد و به جای وی عمر بن خطاب بر مردم نماز می گزارد.

سرانجام در ۲۲ جمادی الآخر، سال سیزدهم هجری قمری در مدینه منوره، دار دنیا را وداع و به سرای مکافات رهسپار شد.

بدنش را پس از غسل و کفن و خواندن نماز توسط عمر بن خطاب، بنا به خواست دخترش عایشه، در جوار قبر مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن نمودند.(۴)

در تاریخ یعقوبی آمده است که عبدالرحمن بن عوف (یکی از صحابه کبار) در آخرین روزهای زندگی ابوبکر، در آن ایامی که وی در بیماری مرگ قرار داشت، به نزدش رفت و درباره برخی از مسایل، از جمله درباره جانشینی عمر بن خطاب با او گفت و گو کرد و ابوبکر در حالی که دیگر امیدی به زنده ماندن نداشت، به عبدالرحمن بن عوف گفت:

من از چیزی حسرت نمی خورم، مگر از سه أمری که آن را مرتکب شدم و ای کاش آن ها را انجام نمی دادم و سه کاری که انجام ندادم و ای کاش آن ها را به انجام می رساندم و سه چیز در ذهنم باقی است، دوست داشتم که آن ها را از رسول خدا صلی الله علیه و آله به پرسم ولی متاسفانه نپرسیدم.

اما آن سه عملی که مرتکب شدم، عبارتند از:

  • ۱- ای کاش، مسئولیت خلافت و حکومت را بر عهده نمی گرفتم و از آغاز، عمر را جلو می انداختم. من وزیر می شدم بهتر از آن بود که امیر قرار گرفتم.
  • ۲- ای کاش خانه فاطمه سلام الله علیها دختر رسول اکرم صلی الله علیه و آله را مورد تفتیش و هجوم قرار نداده و افراد (بیگانه) را وارد بر آن نمی کردم، اگر چه در را بر رویم می بست!
  • ۳- ای کاش سلمی را ناگهانی و غافلگیرانه آتش نمی زدم، بلکه دستور می دادم تنها گردنش را بزنند و یا او را رهایش گردانند.

اما آن سه کاری که انجام ندادم و ای کاش آن ها را به عمل می آوردم، عبارتند از:

  • ۱- ای کاش دستور می دادم (به جای بخشش و رهایی) گردن اشعث بن قیس را می زدند. زیرا او هر شر و فسادی را ببیند، آن را یاری می دهد (و به مفسده جویی می پردازد).
  • ۲- ای کاش ابوعبیده (جراح) را بسوی غرب و عمر را جانب شرق اعزام کرده و خود در راه خدا به پیش می تاختم.
  • ۳- ای کاش، خالد بن ولید را بسوی “بزاخة” نمی فرستادم (و آن جنایب بزرگ را مرتکب نمی گردید) ولیکن از او در راه خدا درگذشتم.

اما آن سه چیزی که دوست داشتم از رسول خدا صلی الله علیه و آله بپرسم و این توفیق نصیبم نشد، عبارتند از:

  • ۱- خلافت و حکومت اسلامی حق چه کسی است؟ تا درباره آن کسی به نزاع نپردازد.
  • ۲- آیا برای انصار نیز در آن حقی است؟
  • ۳- آیا عمه و خاله انسان (فوت شده) ارث می برند یا نه؟

وی در آخر گفت و گویش با عبدالرحمن گفت: و انّی ما اصبت من دنیاکم بشییٍ، و لقد اقمت نفسی فی مال الله و فی المسلمین مقام الوصی فی مال الیتیم ان استغنی تعفف، و ان افتقرأ کل بالمعروف.(۵)

شایان ذکر است که ابوبکر از غصب خلافت و رنجاندن دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله، بسیار ناراحت و متأسف بود و به قول خودش نمی دانست که خلافت و حکومت، از آن چه کسی است؟ ولی با این حال، بدون در نظر گرفتن رأی مردم و رضایت اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله، عمر بن خطاب را به جانشینی خویش انتخاب کرد.

پی نوشت

(۱). العدد القویة (علی بن یوسف حلی)، ص ۳۴۳٫
(۲). تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۳۸۶٫
(۳). الکافی (کلینی)، ج ۸، ص ۳۳۸، حدیث ۵۳۶٫
(۴). سبل الهدی والرشاد (صالحی شامی)، ج ۱۱، ص ۲۶۰؛ التنبیه والاشراف (مسعودی)، ص ۲۴۸؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۶٫
(۵). تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۷٫

منبع: نرم افزار دایرة المعارف چهارده معصوم علیهم السلام


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات مرتبط: شخصیت های مهم تاریخ اسلام ، ،
تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ا 22:38 نويسنده : محمد صادق فاضلی ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.